اگر پیامبر مى گویدامین باشید.اول خودش امین است واگر مى گوید صادق باشید اول خودش صادق است . هر مبلغى باید بعداز پرداختن به خود به دیگران بپردازد. در غیراین صورت هیچ فایده اى ندارد.
اگراصلاح خوب است اول خودت رااصلاح کن اگر خودسازى خوب است اول خودت را بساز اگر حرام بداست اول خودت ترک کن . چطور شده که همه باید تطهیر شوند ولى خودت نباید تطهیر شوى ؟!...
اگر پیامبر مى گویدامین باشید.اول خودش امین است واگر مى گوید صادق باشید اول خودش صادق است . هر مبلغى باید بعداز پرداختن به خود به دیگران بپردازد. در غیراین صورت هیچ فایده اى ندارد.
متن زیر مصاحبه ای با آیت الله بهاء الدینی
حوزه : با تشکراز لطف شما که وقت خود را دراختیار ما گذاشتید اگراجازه فرمایید گفتگو را آغاز کنیم ؟
استاد:انشاءالله که مقصودازاین مصاحبه ها و دیگر زحماتى که شما در راه انتشار مجله مى کشید ساخته شدن طلبه هاست .
براى رسیدن به این مقصوداول باید خودتان را بسازید. قدم اول در سازندگى ساختن خود انسان است .اگرانسان خودش را نساخته باشد در ساختن دیگران موفق نمى شود. نه اینکه کار شما تنها این خصوصیت را داشته باشد. هر تبلیغى اینگونه است . مبلغ باید به آنچه مى گوید رسیده باشد. مانند پیامبران الاهى که اول خود ساخته شده بودند بعد به سازندگى دعوت مى کردند.
اگر پیامبر مى گویدامین باشید.اول خودش امین است واگر مى گوید صادق باشید اول خودش صادق است . هر مبلغى باید بعداز پرداختن به خود به دیگران بپردازد. در غیراین صورت هیچ فایده اى ندارد. کسى که مى خواهد مصلح جمعیت یا منطقه اى بشود اول باید خودش رااصلاح کند این یک قاعده کلى است واستثنا هم بر نمى دارد.
اگراصلاح خوب است اول خودت رااصلاح کن اگر خودسازى خوب است اول خودت را بساز اگر حرام بداست اول خودت ترک کن . چطور شده که همه باید تطهیر شوند ولى خودت نباید تطهیر شوى ؟!
حوزه : چگونه واز کجا باید خودسازى را آغاز کرد؟
استاد: پایه واساس تمام کمالات انسان توحید و منشاء تمام بدبختیهاى انسان شرک است . درابتداى امر باید تمام کوششمان براین باشد که موحد شده و خودمان رااز هرگونه شرک تزکیه کنیم . توحید و برائت از شرک در لفظ بسیار ساده است و با بهترین صورت با بیانى خوش مى توان از آن صحبت کرد.اما در عمل چنان مشکل است که نمى شود آنرا تصور کرد.ازاین رو موحد و مومن کم داریم . موحد و مومنى که از مرحله لغلغه زبان گذشته و توحید و ایمان را وجدان کرده باشد. که از تمام معارف اسلام بالاتراست .البته معارف اسلام و مدارج ایمان ذات تشکیک داراى درجات است مانند نور مراتب مختلفى دارد. مرتبه اعلاى آن مخصوص پیامبر و اولیاء خداست و ما نمى توانیم به آن برسیم . ولى نبایداو تلاش غفلت کنیم باید در همان مسیر بکوشیم تا هر چه بیشتر به اولیاء خدا نزدیک شویم .
پیامبراکرم به مرتبه اقامه صلات معراجیه رسیده است صلاتى که در [ ایک نعبد وایاک نستعین] آن حصر عبودیت خدا و سلب استعانت از ماسوى حق است .انقطاءاز ما سوى الله است .
این صلاه منتهاى تکامل بشرى است .انسان باید در نتیجه معارف عبادات و ترک محرمات به این صلات برسد صلاتى که با یک شرک هم منافات دارد. و با تشبثات به زید و عمر نمى سازد. ما که تااین اندازه در امورمان به غیر توجه داریم به لحاظ فاصله با[ ایاک نعبد وایاک نستعین] است . باید سعى کنیم هر چه این فاصله کم شود و در عمل به حصر عبودیت خدا و سلب استعانت از غیر خدا برسیم . آنگه تمام امورمان اصلاح مى شود.
حوزه : آمادگى انسان براى خودسازى در کدام مرحله از عمر بیشتراست ؟
استاد: به این سوال بایداز دو نظر جواب داد. طبیعى اجتماعى .از نظر طبیعى انسان تا حیات دارد فرصت خودسازى رااز دست نداده و هیچگاه نبایداز خود فراموش کند. در لحظه لحظه عمرانسان باید به فکر خویشتن خود باشد.البته ایام جوانى غنیمتى است که نبایدازاو غافل ماند و به سادگى او رااز دست داد. چون دراین ایام نفس براى ساخته شدن مستعدتراست و قواى انسان توان کامل دارد.
وامااز نظراجتماعى انسان باید تا قبل ازاینکه دراجتماع قبول مسولیتى بکند خودش را بسازد. زمانى باید شخص مسولیت اجتماعى قبول کند که خود را کاملا ساخته و به اجتماع نظر غیرالهى نداشته باشد. چرا که همراه با داشتن پست و مقام خودسازى بسیار مشکل است . و شخص غیر خود ساخته هم بدرداجتماع نمى خورد. کسى مى تواند به اداى وظیفه بپردازد و به حال مردم مفید باشد که هیچگونه طمعى نسبت به اجتماع نداشته باشد.ازاجتماع مقام موقعیت و منصب نخواسته باشد.
مردم هم از چنین شخصى استقبال مى کنند. و به خوبى میان او و کسى که براى اکتساب پا به جامعه گذاشته است فرق مى گذارند.
اگراینگونه باشد. ما در جامعه تنازع و مزاحمت نخواهیم داشت . البته میان افرادیکه قصداکتساب ندارند ممکن است اختلاف سلیقه و راى باشد اما منازعه و مزاحمت نیست .
حوزه : شما مى فرمایید: روحانیت اول باید خود را بسازد سپس وارداجتماع شده و به تبلیغ یا پذیرش مسوولیتى به پردازد در حالیکه انسان دراجتماع و برخورد با مردم و حوادث گوناگون اجتماعى بهتر به ضعفهاى خود پى مى برد و بیشتر به فکر درمان مى افتد.
استاد: من نگفتم که انسان موقعى که مى خواهد خود را بسازدازاجتماع فاصله بگیرد وانزوااختیار کند. نه در حال خودسازى هم انسان باید دراجتماع باشد. همانگونه که مى گوئید انسان دراجتماع و مراوده با دیگران بهتر به ضعفهاى خود مى رسد. آنچه من گفتم اینست که تا قبل از خودسازى و فراغت از خود ایام تبلیغش رسیده نباید پست قبول کند. طلبه باید دراجتماع باشد بااموراجتماعى سروکار داشته باشد اما دوران تبلیغ یا قبول مسولیتش زمانى است که براى اینکار آمادگى کامل پیدا کنداگر ما خود را بسازیم تمام تعارضان و تزاحمات میان روحانیت از میان مى رود. چرا که منشا تمام اینها شرک به خداوند متعال است . دستگاه خدا بااین رقابتها نمى سازد.اگر ما قبل از تبلیغ خودمان را نساخته باشیم . واز خویشتن خود رها شده باشیم هرگز تبلیغ ما براى تامین زندگى نمى شود و مردم هم از دعوت ما تنهااجراى مرسوماتشان راانتظار ندارند. تبلیغ جان مى گیرد. و به همان که باید باشد تبدیل مى گردد.
او از اینها چیزى نمى خواهد.البته خدا هم چنین فردى را به احسن وجه تامین مى کند به گونه اى که گویا افراد مامور مى شوند که کارهاى او را انجام بدهند. بدون آنکه او دنبال افراد بدود. والتماس و خواهش کند افراد به سراغش مى آیند. نباید تصور کرد که برآورده شدن احتیاجات تابع روابط اجتماعى است . و با روابط حل مى گردد نه اینگونه نیست روابط اجتماعى خود محکوم حکومت الهى است .اگر شخص خود را بسازد والهى شود بدون اینگونه روابط، افراد مانند یک مامور کارهاى او راانجام مى دهند این را خیال نکنید حرف است .این مطلب اضافه بر مذاکره و بیانات علمى مورد تجربه ما هم هست . یعنى ما تجربه کردیم و دیدیم چنین است .
آن روزى که آدمى مرد خدا بشود علوم که در غیر دستگاه الهى نیست یعنى در دانشگاه فیضیه نیست فقط دستگاه خداونداست که توان چنین فیضى را دارد.
پس مطلب اینگونه شد که دورانى که انسان در جامعه توجه به نواقص و معایب خود مى کند.این دوران دوران تبلیغ نیست بعداز فراغت از اینهاایام تبلیغ مى رسد.انسان باید در هر حال مرداجتماعى باشد. منتهى دوران سازندگى و تبلیغاتى او دورانى است که خودش ساخته شده باشد. و آزادى واستقلال از تشبثات به نفوس دراحتیاجات شخصى پیدا کرده باشد.
این مرد خود ساخته کالجبل الراسخ مى شود. و دیگر توطئه هاى رنگارنگ و حوادث گوناگون اجتماعى دراواثر نمى کند.
ادامه دارد...
صوت های مرتبط از آیت الله بهاءالدینی را بشنوید
منبع:فصلنامه حوزه